کاهش پسماند غذای شهری: تحلیلی بر رفتار مصرفکننده در تهران و مسیرهای تغییر پایدار در ایران
با توجه به شرایط اقلیمی ایران، زمینهای کشاورزی محدود و فشارهای جهانی بر سیستمهای غذایی ، کاهش سطح بالای کنونی پسماند غذا در ایران نه تنها یک اقدام زیستمحیطی مطلوب، بلکه یک جزء حیاتی از امنیت غذایی و تابآوری ملی است. کاهش پسماند غذا باید به عنوان یک ضرورت استراتژیک فوری برای ایران در نظر گرفته شود، که مستقیماً با اولویتهای ملی مانند امنیت غذایی، توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست مرتبط است و نیازمند تعهد و اقدام پایدار از سوی همه ذینفعان است.
چالش فراگیر پسماند غذا: نگاهی جهانی و ایرانی
این بخش، ابعاد و تأثیرات چندوجهی پسماند غذا را مشخص میکند و زمینه را برای درک چالشها و فرصتهای خاص در ایران، و بهویژه تهران، فراهم میسازد.
الف. تعیین کمیت بحران: آمارهای جهانی و ملی پسماند غذا
در سطح جهان، بخش نگرانکنندهای از غذای تولید شده هرگز به مصرف نمیرسد. تقریباً ۳۰ درصد از غذای تولید شده در سراسر جهان سالانه از بین میرود یا هدر میرود. این رقم با آمار سال ۲۰۲۲ که نشاندهنده ۱.۰۵ میلیارد تن پسماند کل غذا، معادل متوسط ۱۳۲ کیلوگرم برای هر نفر در سطح جهان است، بیشتر توضیح داده میشود، که خانوارها ۶۰ درصد از این پسماند را تولید میکنند. این اتلاف در بحبوحه پیشبینی افزایش ۶۰ درصدی تقاضای جهانی غذا تا سال ۲۰۵۰ به دلیل رشد جمعیت رخ میدهد. اهمیت این آمارها بر ناکارآمدی نظامهای غذایی کنونی و نیاز فوری به مداخلات تأکید دارد. نسبت بالای پسماند خانگی مستقیماً تمرکز مطالعه تهران بر رفتار مصرفکننده را تأیید میکند.
در ایران، مقیاس پسماند غذا بهویژه شدید است. گزارشها نشان میدهد که ایران سالانه ۳۵ میلیون تن غذا به ارزش تقریبی ۱۵ میلیارد دلار آمریکا هدر میدهد. این میزان معادل ۲۵ تا ۳۰ درصد تولیدات کشاورزی ایران است و برای تغذیه ۱۵ میلیون نفر کافی است. فائو اشاره میکند که روزانه ۱۳۴ کیلوکالری غذا به ازای هر نفر در ایران هدر میرود. این ارقام ایران را در زمره کشورهایی با مشکل قابل توجه پسماند غذا قرار میدهد و مطالعات ملی و محلی مانند مطالعه محمودی و همکاران را برای راهحلهای هدفمند حیاتی میسازد.
در مقام مقایسه، ۳۵ میلیون تن پسماند در ایران بسیار بیشتر از ۹ میلیون تن پسماند ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا است. این مقایسه شدت نسبی مسئله در ایران را برجسته میکند و زمینههای بالقوه برای یادگیری از مناطقی با نرخ پسماند پایینتر را نشان میدهد، در حالی که بر نیاز به استراتژیهای متناسب با زمینه نیز تأکید میکند.
هدف ۱۲.۳ توسعه پایدار سازمان ملل متحد (SDG) با هدف نصف کردن سرانه پسماند جهانی غذا در سطوح خردهفروشی و مصرفکننده تا سال ۲۰۳۰ است ، هدفی که ایالات متحده نیز آن را پذیرفته است. با این حال، پیشرفت در ایالات متحده کند بوده و سرانه پسماند غذا بین سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ افزایش یافته است. این هدف جهانی، معیاری و چارچوبی برای تلاشهای ملی، از جمله در ایران، فراهم میکند. چالشهای دستیابی به این هدف، حتی در کشورهای توسعهیافته، بر پیچیدگی مشکل تأکید دارد.
ب. پیامدهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی
تأثیرات زیستمحیطی: پسماند غذا بهطور قابلتوجهی در انتشار گازهای گلخانهای (GHG) نقش دارد و مسئول ۸ تا ۱۰ درصد از کل انتشار جهانی گازهای گلخانهای است ، تقریباً پنج برابر انتشار گازهای گلخانهای بخش هوانوردی. تجزیه غذا در محلهای دفن زباله، متان، یک گاز گلخانهای قوی، تولید میکند. تولید غذا خود فرآیندی منابعبر است و مسئول ۷۰ درصد برداشت آب و جنگلزدایی و از دست دادن تنوع زیستی قابلتوجهی است. بنابراین، هدر دادن غذا به معنای هدر دادن این منابع نهفته (زمین، آب، انرژی) است. هزینه زیستمحیطی، انگیزه قوی برای کاهش پسماند فراهم میکند و مستقیماً به تلاشهای کاهش تغییرات اقلیمی و حفاظت از منابع مرتبط است.
تأثیرات اقتصادی: پسماند غذا به زیانهای مالی هنگفتی منجر میشود که سالانه بین ۷۸۰ میلیارد تا ۱ تریلیون دلار برای کسبوکارها در سطح جهان تخمین زده میشود. در ایالات متحده، یک خانواده متوسط چهار نفره سالانه ۱۶۰۰ دلار محصولات کشاورزی را دور میریزد و سردرگمی مصرفکنندگان در مورد تاریخ انقضا به تنهایی سالانه ۷ میلیارد دلار هزینه دارد. برای ایران، زیان اقتصادی سالانه ۱۵ میلیارد دلاری ناشی از پسماند غذا، فشار قابلتوجهی بر اقتصاد ملی وارد میکند. برجسته کردن هزینههای اقتصادی میتواند کسبوکارها، مصرفکنندگان و دولتها را برای سرمایهگذاری در اقدامات کاهش پسماند ترغیب کند.
تأثیرات اجتماعی: پسماند غذا با گرسنگی مزمن همزیستی دارد که ۱۲.۹ درصد از جمعیت مناطق در حال توسعه و حدود ۸۲۸ میلیون نفر در سطح جهان را تحت تأثیر قرار میدهد. کاهش پسماند غذا میتواند به کاهش گرسنگی کمک کند؛ سازمان ملل گزارش میدهد که اگر تنها ۲۵ درصد از اتلاف جهانی غذا صرفهجویی شود، میتوان ۸۲۱ میلیون نفر دیگر را تغذیه کرد. پسماند غذا همچنین با ایجاد نوسان قیمت، امنیت غذایی را تحت تأثیر قرار میدهد. بُعد اخلاقی هدر دادن غذا در حالی که بسیاری گرسنه هستند، انگیزه قدرتمندی برای تغییر است و بر پیوند بین کاهش پسماند و امنیت غذایی تأکید میکند.
ج. پسماند غذا در ایران: مقیاس، عوامل کلیدی و چالشهای خاص
همانطور که مشخص شد، پسماند غذای ایران قابل توجه است (۳۵ میلیون تن، ارزش ۱۵ میلیارد دلار). عوامل کلیدی شامل شهرنشینی، تغییر عادات غذایی و افزایش تجارت جهانی است. عوامل فرهنگی، مانند مهماننوازیهای مجلل در نوروز و رمضان، نیز میتواند به افزایش پسماند غذا کمک کند. درک این عوامل در سطح کلان برای طراحی سیاستهای ملی مؤثر ضروری است. تفاوتهای ظریف فرهنگی نیازمند رویکردهای حساس و متناسب در کمپینهای آگاهیرسانی است.
دستهبندیهای خاص مواد غذایی با ضایعات بالا در ایران شامل میوهها، نان و سبزیجات است. ضایعات نان، به طور خاص، یک مسئله قابل توجه است و برخی برآوردها حاکی از ۳۰ درصد ضایعات است که به روشهای تولید، کیفیت آرد و شیوههای مصرفکننده مرتبط است. شناسایی دستهبندیهای با ضایعات بالا امکان مداخلات هدفمند مانند بهبود شیوههای نانوایی یا آموزش مصرفکننده در مورد نگهداری محصولات خاص را فراهم میکند.
چالشهای موجود در سیستم مدیریت پسماند ایران شامل مدیریت ضعیف موجودی، زیرساختهای ناکافی (مانند سردخانهها )، عدم همکاری در زنجیره تأمین و مسائل مربوط به فرآیندهای جمعآوری و بازیافت پسماند است. اغلب، پسماندهای تفکیکشده در حین جمعآوری توسط شهرداریها دوباره مخلوط میشوند. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ایران اشاره میکند که ۲۰ درصد از محصولات غذایی دور ریخته میشود و ۱۸.۵ تا ۳۵ درصد از محصولات کشاورزی از بین میرود، و پسماندهای آلی (۶۷.۴ درصد از کل پسماندها) چالشهای قابلتوجهی مانند تولید شیرابه و انتشار گازهای گلخانهای ایجاد میکنند. این چالشهای سیستمی و زیرساختی نشان میدهد که تغییر رفتار مصرفکننده به تنهایی کافی نیست و باید با بهبودهایی در اکوسیستم گستردهتر مدیریت پسماند همراه شود.
ارتباط متقابل مسائل جهانی و محلی پسماند غذا قابل توجه است. در حالی که آمارهای جهانی یک زمینه کلان را فراهم میکنند، شدت ارقام خاص ایران و اشاره سازمان ملل به اینکه کاهش ۲۵ درصدی اتلاف جهانی میتواند ۸۲۱ میلیون نفر را تغذیه کند نشان میدهد که اقدامات محلی در کشورهای با پسماند بالا مانند ایران میتواند تأثیر ملموسی بر امنیت غذایی جهانی و استفاده از منابع داشته باشد. بنابراین، مطالعه تهران فقط یک تمرین آکادمیک محلی نیست، بلکه به پایگاه دانش جهانی برای راهحلها کمک میکند.
ضایعات اقتصادی به عنوان یک اهرم بالقوه برای تغییر سیاست در ایران عمل میکند. زیان اقتصادی سالانه ۱۵ میلیارد دلاری در ایران یک داده قدرتمند است. در کشوری که با فشارهای اقتصادی مواجه است، تعیین کمیت این زیان به این وضوح میتواند استدلال قانعکنندهتری برای سرمایهگذاری دولتی و بخش خصوصی در زیرساختها و برنامههای کاهش پسماند نسبت به استدلالهای صرفاً زیستمحیطی یا اجتماعی باشد. این چارچوببندی اقتصادی میتواند برای اولویتبندی پسماند غذا در دستور کار ملی حیاتی باشد.
همچنین، “پسماند پنهان” در اتلاف کشاورزی یک جنبه مهم است. در حالی که مطالعه تهران بر پسماند مصرفکننده تمرکز دارد، تحقیقات مجلس ایران اتلاف قابل توجه پیش از مصرف را برجسته میکند (۱۸.۵ تا ۳۵ درصد از محصولات کشاورزی ؛ برآورد سازمان ملل ۳۴ درصد اتلاف پس از برداشت ). این نشان میدهد که راهحلها باید جامع باشند و کل زنجیره تأمین را مورد توجه قرار دهند، نه فقط رفتار مصرفکننده نهایی. یافتههای مطالعه تهران در مورد عادات مصرفکننده ممکن است پیامدهای بالادستی داشته باشد (مثلاً عادات خرید بر سفارش خردهفروشی و در نتیجه تولید کشاورزی تأثیر میگذارد).
رفتار پسماند غذای مصرفکننده
این بخش به بررسی دقیق تحقیقات خاص تهران که هسته اصلی پرسش کاربر را تشکیل میدهد، میپردازد و روششناسی، یافتههای کلیدی و زمینه دانشگاهی را که در آن تولید و منتشر شده است، برجسته میکند.
الف. زمینهسازی پژوهش: حسین محمودی و مجله “پژوهشهای محیط زیست”
این مطالعه توسط حسین محمودی، استادیار پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی، و دو همکار انجام شده است. تخصص دکتر محمودی در کشاورزی ارگانیک، اگرواکولوژی و جامعهشناسی محیط زیست است که زمینه بینرشتهای مرتبطی برای مطالعه رفتار مصرفکننده در زمینه سیستمهای غذایی فراهم میکند. اطلاعات تماس ایشان موجود است. اعتبار و تخصص مرتبط پژوهشگران، به یافتههای مطالعه وزن میبخشد.
این پژوهش در دوفصلنامه “پژوهشهای محیط زیست” منتشر شده است. این مجله وابسته به انجمن ارزیابی محیط زیست ایران (IAEA) است. انجمن ارزیابی محیط زیست ایران یک سازمان غیرانتفاعی و غیردولتی است که در سال ۱۳۸۲ تأسیس شده و هدف آن ترویج حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار در ایران است و مجلات علمی فصلی منتشر میکند. مجله دیگری با عنوان “پژوهش و فناوری محیط زیست” که توسط پژوهشکده محیط زیست جهاددانشگاهی منتشر میشود نیز با انجمن ارزیابی محیط زیست ایران قرارداد همکاری دارد. در حالی که شناسایی دقیق مجله نیاز به بررسی دارد، وابستگی به انجمن ارزیابی محیط زیست ایران نشاندهنده تمرکز بر علوم محیطی کاربردی و ارتباط با سیاستگذاری در ایران است. هدف این مجله بهبود سیاستگذاری از طریق ارائه یافتههای علمی است که توصیههای مطالعه تهران را بهویژه مرتبط میسازد.
ب. روششناسی پژوهش
پژوهشگران پرسشنامهای طراحی و در اختیار شهروندان تهرانی قرار دادند تا دیدگاهها، عادتها و رفتارهای آنان در رابطه با نگهداری و مصرف غذا سنجیده شود.
سپس با استفاده از روشهای آماری، ارتباط میان این رفتارها و عوامل مختلف را تحلیل کردند. استفاده از پرسشنامه یک روش رایج و مؤثر برای جمعآوری دادهها در مورد نگرشها و رفتارهای خوداظهاری مصرفکنندگان است. تحلیل آماری امکان شناسایی همبستگیهای معنیدار را فراهم میکند. با این حال، دادههای خوداظهاری میتوانند محدودیتهایی داشته باشند (مثلاً سوگیری مطلوبیت اجتماعی) که باید در یک گزارش کامل به آنها اذعان شود.
ج. یافتههای اصلی مطالعه تهران
۱. اهمیت بسیار زیاد شیوههای نگهداری غذا
مطالعه نشان داد که “نحوه نگهداری غذا” بیشترین تأثیر را در جلوگیری از هدررفت داشته است. دانستن اینکه چگونه غذا را در یخچال یا فریزر نگهداری کنیم، میتواند جلوی مقدار زیادی از دورریز را بگیرد.
این شامل اقداماتی مانند منجمد کردن غذا، مرتبسازی در یخچال و پاکسازی منظم است.
این یک یافته بسیار عملی است و نشان میدهد که مداخلاتی که بر بهبود دانش و مهارتهای نگهداری غذا تمرکز دارند، میتوانند بسیار مؤثر باشند.
۲. نقش دانش زیستمحیطی و نگرشهای موافق با محیط زیست
افرادی که نگرش مثبتتری نسبت به محیط زیست داشتند، تمایل بیشتری برای جلوگیری از هدررفت غذا از خود نشان دادند.
کسانی که دغدغههای محیطزیستی دارند، کاهش پسماند غذا را بخشی از مسئولیت شهروندی خود میدانند.
این یافته، گرایش موافق با محیط زیست را به رفتارهای ملموس کاهش پسماند مرتبط میکند و از این ایده حمایت میکند که تقویت آگاهی زیستمحیطی میتواند به حل مشکل پسماند غذا کمک کند.
۳. درک و توجه مصرفکننده به تاریخ انقضا
توجه به تاریخ انقضا با رفتار کاهش پسماند غذایی رابطه مستقیم داشت.
پژوهشگران آموزش در مورد درک درست از تاریخ انقضا را توصیه کردند.
این امر یک حوزه رایج سردرگمی برای مصرفکنندگان در سراسر جهان را برجسته میکند و به نیاز به برچسبگذاری واضحتر و آموزش مصرفکننده اشاره دارد.
۴. تأثیر عادات خرید و برنامهریزی
عادات خرید به عنوان عاملی مؤثر بر پسماند غذا شناسایی شد.
این امر در را برای بررسی عادات خاص مانند خرید بدون برنامه، برنامهریزی ضعیف و خرید بیش از حد، که از عوامل شناختهشده پسماند هستند، باز میکند.
۵. ملاحظات جمعیتی: نیاز به هدف قرار دادن جوانان
مطالعه نشان داد که گروههای جوانتر که رفتار محیطزیستی کمتری دارند، نیازمند آموزش هدفمندتر هستند تا عادتهای بهینه مصرف غذا را در زندگی خود نهادینه کنند.
این یافته برای طراحی مداخلات آموزشی مؤثر حیاتی است و نشان میدهد که یک رویکرد یکسان ممکن است بهینه نباشد.
د. توصیههای کلیدی مطالعه تهران
آموزش مهارتهای ساده: پژوهشگران تأکید کردند که آموزش مهارتهایی مانند نحوه چیدن غذا در یخچال، زمانبندی برای مصرف مواد غذایی و درک درست از تاریخ انقضا میتواند رفتار مصرفکنندگان را به طرز قابل توجهی تغییر دهد.
ادغام آموزش: این آموزشها میتوانند در مدارس، رسانهها و حتی بستهبندیهای مواد غذایی جای داده شوند.
این توصیهها عملی هستند و به رویکردهای چندکاناله برای انتشار اطلاعات و ایجاد مهارتها اشاره دارند.
یافته مطالعه تهران مبنی بر اینکه روشهای نگهداری غذا بیشترین تأثیر را دارد ، بسیار مهم است. این نشان میدهد که در حالی که نگرشها و ارزشهای پیچیده اهمیت دارند، کاهش قابل توجهی در پسماند غذا ممکن است از طریق انتقال دانش عملی نسبتاً ساده در مورد نگهداری قابل دستیابی باشد. این اغلب آسانتر و سریعتر از تغییر نگرشهای عمیق زیستمحیطی، بهویژه در جمعیتهایی که کمتر پذیرای پیامهای زیستمحیطی هستند (مانند گروه جوانان شناساییشده)، قابل اجرا است.
این مطالعه عوامل متعددی را شناسایی میکند که با هم مرتبط هستند: نگهداری، نگرش زیستمحیطی، درک تاریخ انقضا و عادات خرید. این بدان معناست که مداخلات احتمالاً در صورتی مؤثرتر خواهند بود که این عوامل را به صورت هماهنگ مورد توجه قرار دهند. به عنوان مثال، یک برنامه آموزشی میتواند نکات عملی نگهداری را با اطلاعاتی در مورد تأثیرات زیستمحیطی پسماند و راهنمایی در مورد تفسیر تاریخ انقضا ترکیب کند.
در حالی که دادههای جهانی مفید هستند، مطالعه محمودی و همکاران بینشهای خاصی را در مورد رفتارها و نیازهای شهروندان تهرانی ارائه میدهد. این دادههای محلی برای طراحی مداخلات مرتبط فرهنگی و هدفمند برای تهران و بالقوه سایر مراکز شهری مشابه در ایران، به جای اتخاذ راهحلهای عمومی بینالمللی، بسیار ارزشمند است. به عنوان مثال، فراخوان برای هدف قرار دادن جوانان، یک بینش خاص و عملی است که از تحقیقات محلی به دست آمده است.
الف. تقویت اهمیت شیوههای نگهداری، جابجایی و آمادهسازی
تأکید مطالعه تهران بر نگهداری صحیح غذا به شدت توسط تحقیقات گسترده پشتیبانی میشود. برآوردهای سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA) نشان میدهد که ۹۶ درصد از پسماند غذای خانگی در ایالات متحده به محلهای دفن زباله یا مسیرهای دفع مشابه ختم میشود، که مقیاس سوء مدیریت خانگی را نشان میدهد.
- نکات خاص نگهداری
دمای یخچال و فریزر: نگهداری یخچال در دمای ۴ درجه سانتیگراد (۴۰ درجه فارنهایت) یا کمتر و فریزر در دمای ۱۸- درجه سانتیگراد (۰ درجه فارنهایت) یا کمتر بسیار مهم است. - نگهداری محصولات کشاورزی: جدا کردن میوههای تولیدکننده اتیلن، استفاده صحیح از کشوهای با قابلیت تنظیم رطوبت و نگهداری برخی سبزیجات در مکانهای خنک و تاریک.
- نگهداری گوشت: نگهداری گوشت خام در قفسههای پایینی برای جلوگیری از آلودگی متقاطع.
- لبنیات و تخممرغ: نگهداری در قسمتهای سردتر یخچال، نه درب آن.
- انجماد: یک استراتژی کلیدی برای افزایش عمر مفید غذا (“دکمه توقف”) برای نان، میوهها، گوشتها، باقیمانده غذاها.
- ظروف دربسته و برچسبگذاری: استفاده از ظروف دربسته برای غلات و برچسبگذاری تمام اقلام ذخیرهشده با محتویات و تاریخ.
“قانون دو ساعته”: مواد غذایی فاسدشدنی نباید بیش از دو ساعت در دمای اتاق بمانند (یک ساعت اگر دما بیش از ۳۲ درجه سانتیگراد باشد). - درک فساد مواد غذایی: تشخیص علائمی مانند تغییر رنگ، بافت، بو یا طعم مهم است، همانطور که آگاهی از اینکه غذا حتی بدون علائم فساد قابل مشاهده میتواند ناامن باشد. انبوهی از توصیههای عملی و دقیق موجود در سطح بینالمللی منبع غنی برای توسعه محتوای آموزشی توصیه شده توسط مطالعه تهران فراهم میکند. همسویی این توصیهها، یافتههای تهران را تأیید میکند و مطالب آماده برای انطباق را ارائه میدهد.
ب. روانشناسی پسماند
نگرشهای زیستمحیطی، دانش، محدودیتهای زمانی، هنجارهای اجتماعی و کنترل رفتاری درکشده
یافته مطالعه تهران در مورد همبستگی مثبت بین نگرشها/دانش موافق با محیط زیست و کاهش پسماند غذا در تحقیقات گستردهتر نیز منعکس شده است. منبع اشاره میکند که مردم عموماً نگرشهای منفی نسبت به دور ریختن غذا دارند و احساس گناه میکنند.
با این حال، اهداف شخصی متناقض میتوانند بر این نگرشها غلبه کنند، مانند خطرات بهداشتی درکشده از باقیمانده غذاها یا مواد غذایی تاریخ گذشته، یا تمایل به سخاوتمند به نظر رسیدن. این امر لایهای از پیچیدگی را به اتکای صرف به “نگرشهای خوب” اضافه میکند.
محدودیتهای زمانی تأثیر منفی بر قصد به حداقل رساندن پسماند غذا دارد. این مانع عملی میتواند حتی افراد با نیت خوب را نیز باز دارد.
هنجارهای اجتماعی (انتظارات اجتماعی درکشده از دیگران) و کنترل رفتاری درکشده (باور به توانایی فرد برای اقدام) با قصد کاهش پسماند همبستگی مثبت دارند. اگر افراد احساس کنند کنترلی ندارند ، تلاشهای آنها ممکن است تضعیف شود.
این عوامل روانشناختی، که در منابعی مانند و بررسی شدهاند، زمینه عمیقتری برای یافتههای مطالعه تهران فراهم میکنند. آنها نشان میدهند که آموزش نه تنها باید دانش را ایجاد کند (مثلاً در مورد تأثیرات زیستمحیطی) بلکه باید به موانع درکشده نیز رسیدگی کند، خودکارآمدی را افزایش دهد و به طور بالقوه از هنجارهای اجتماعی استفاده کند.
ج. درک و سوءتفاهم مصرفکننده از تاریخ انقضا
مطالعه تهران توجه به تاریخ انقضا را کلیدی دانست. این یک حوزه حیاتی در سطح جهان است، زیرا سردرگمی مصرفکننده در مورد برچسبهای تاریخ انقضا یکی از عوامل اصلی پسماند غذا است.
بسیاری از مصرفکنندگان به اشتباه معتقدند که برچسبهای تاریخ انقضا نشاندهنده ایمنی هستند، در حالی که اغلب به کیفیت بهینه اشاره دارند. عباراتی مانند “بهترین تاریخ مصرف تا”، “تاریخ فروش تا” و “تاریخ انقضا تا” به طور گستردهای اشتباه درک میشوند. فقط تاریخ انقضای شیر خشک نوزادان کاملاً مربوط به ایمنی است.
وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA) تخمین میزند که ۳۰ درصد از عرضه غذا در سطوح خردهفروشی/مصرفکننده از بین میرود/هدر میرود، که بخشی از آن به دلیل این سردرگمی است. یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۵ نشان داد که ۸۸ درصد از مصرفکنندگان به دلیل سردرگمی، غذا را در نزدیکی تاریخ بستهبندی دور میریزند. این سردرگمی سالانه ۷ میلیارد دلار برای مصرفکنندگان آمریکایی هزینه دارد.
سازمان بازرسی ایمنی مواد غذایی (FSIS) توصیه میکند از برچسب “بهترین تاریخ مصرف تا” برای کاهش سردرگمی استفاده شود.
شواهد قوی بینالمللی در مورد سردرگمی برچسب تاریخ انقضا به شدت فراخوان مطالعه تهران برای آموزش در این زمینه را تقویت میکند. این امر نشاندهنده نیاز به برچسبگذاری استاندارد و واضحتر در ایران، همراه با کمپینهای آموزشی است.
د. تأثیر عادات خرید و برنامهریزی
مطالعه تهران عادات خرید را با پسماند مرتبط دانست. این موضوع به خوبی مستند شده است:
- خرید بدون برنامه (Impulse buying): یکی از عوامل مهم، به طوری که حدود ۶۰ درصد از خریداران خریدهای بدون برنامه انجام میدهند که بسیاری از آنها به پسماند تبدیل میشوند. چیدمان فروشگاهها و تبلیغات اغلب این امر را تحریک میکنند.
- خرید عمده: در حالی که به نظر اقتصادی میرسد، اغلب منجر به فساد مواد غذایی فاسدشدنی اضافی میشود، اگر با الگوهای مصرف واقعی همسو نباشد. معاملات “یکی بخر، یکی رایگان بگیر” تنها در صورتی مفید هستند که تمام غذا مصرف شود.
- برنامهریزی ضعیف: عدم برنامهریزی وعدههای غذایی یا بررسی موجودی قبل از خرید منجر به خرید بیش از حد میشود.
- آگاهی از قیمت: مصرفکنندگان آگاه از قیمت تمایل به پسماند کمتری دارند، از لیستهای خرید استفاده میکنند و از خریدهای بدون برنامه اقلام تخفیفخورده که ممکن است فاسد شوند، اجتناب میکنند.
این بینشهای دقیق در مورد رفتارهای خرید مشکلساز اهداف خاصی را برای مداخلات آموزشی توصیه شده توسط مطالعه تهران ارائه میدهد، مانند ترویج برنامهریزی وعدههای غذایی، تهیه لیست خرید و خرید آگاهانه.
در حالی که مطالعه تهران و منبع نشان میدهند که نگرشهای مثبت زیستمحیطی میتواند پسماند را کاهش دهد، منبع همچنین برجسته میکند که اولویتهای متناقض (ترس از سلامتی، سخاوت اجتماعی) میتواند بر این نگرشها غلبه کند. این به یک “شکاف دانش-عمل” اشاره دارد که در آن آگاهی یا نیت خوب همیشه به رفتار مداوم تبدیل نمیشود. بنابراین، مداخلات نه تنها باید دانش را فراهم کنند، بلکه باید به این انگیزههای متناقض و موانع عملی (مانند محدودیتهای زمانی ) نیز رسیدگی کنند.
تأثیر قابل توجه نگهداری و سردرگمی ناشی از برچسبهای تاریخ انقضا و چیدمان فروشگاهها نشان میدهد که تغییرات در محیط مصرفکننده (“تلنگرها”) میتواند بسیار مؤثر باشد. این شامل برچسبگذاری واضحتر تاریخ انقضا، اطلاعات بهتر در فروشگاه، طراحی یخچالهایی که نگهداری را راهنمایی میکنند و شاید حتی استراتژیهای “بازاریابی معکوس” برای خریدهای بدون برنامه و با پسماند بالا باشد. این فراتر از آموزش فردی به تغییرات سیستمی میرود.
یافته مبنی بر اینکه مصرفکنندگان آگاه از قیمت، پسماند کمتری تولید میکنند و زیانهای مالی قابل توجه ناشی از پسماند نشان میدهد که انگیزههای اقتصادی و پیامرسانی میتواند ابزارهای قدرتمندی باشد. برای زمینه تهران، که در آن نگرانی زیستمحیطی ممکن است در برخی از گروههای جمعیتی کمتر باشد (مثلاً جوانان، طبق مطالعه تهران)، تأکید بر صرفهجویی در هزینه ناشی از کاهش پسماند میتواند یک پیام جذابتر و جهانیتر باشد.
مسیرهای استراتژیک برای کاهش پسماند غذا در مناطق شهری ایران
این بخش یافتهها و بینشها را برای پیشنهاد استراتژیهای عملی برای کاهش پسماند غذا در تهران و به تبع آن، سایر مناطق شهری ایران، با تمرکز بر آموزش، سیاستگذاری و نوآوری، ترکیب میکند.
الف. توانمندسازی مصرفکنندگان از طریق آموزش و آگاهی
۱. تنظیم محتوای آموزشی بر اساس شواهد
برنامههای آموزشی باید مهارتهای عملی را که توسط مطالعه تهران به عنوان بسیار تأثیرگذار شناسایی شدهاند، در اولویت قرار دهند:
نگهداری بهینه غذا: راهنمایی دقیق در مورد یخچال، فریزر، نیازهای خاص محصولات کشاورزی و درک فساد. این شامل نکات سادهای مانند سازماندهی یخچال و استفاده مؤثر از فریزر است.
درک برچسبهای تاریخ انقضا: روشن کردن معنای “بهترین تاریخ مصرف تا”، “تاریخ انقضا تا” و غیره، با تأکید بر کیفیت در مقابل ایمنی.
برنامهریزی وعدههای غذایی و خرید هوشمند: آموزش مصرفکنندگان برای برنامهریزی وعدههای غذایی، تهیه لیست خرید، خرید مقادیر مناسب و اجتناب از خریدهای بدون برنامه.
محتوا همچنین باید به تأثیرات زیستمحیطی و اقتصادی برای ایجاد انگیزه بپردازد.
نمونههای بینالمللی بستههای آموزشی و برنامهها میتوانند مدلهایی را ارائه دهند، اما محتوا باید از نظر فرهنگی برای ایران تطبیق داده شود.
۲. تمرکز بر جوانان: پرورش عادات پایدار از سنین پایین:
فراخوان مطالعه تهران برای هدف قرار دادن گروههای جوانتر و کمتر آگاه از محیط زیست بسیار مهم است.
مداخلات آموزشی باید در برنامههای درسی مدارس ادغام شوند. این میتواند شامل فعالیتهای عملی، ممیزی پسماند در مدارس و درسهای متناسب با سن در مورد عادات غذایی پایدار باشد.
جذب جوانان از طریق رسانهها و پلتفرمهای تعاملی که استفاده میکنند نیز ضروری است.
مشارکت دادن کودکان در برنامهریزی وعدههای غذایی، خرید، آشپزی و مدیریت باقیمانده غذاها در خانه میتواند مهارتهای مادامالعمر را القا کند.
۳. ارائه اطلاعات از طریق چندین کانال:
همانطور که محمودی و همکاران پیشنهاد کردند، اطلاعات باید از طریق مدارس، رسانهها و بستهبندی مواد غذایی منتشر شود.
کمپینهای آگاهیرسانی میتوانند مؤثر باشند ، اما باید فراتر از صرف اطلاعات، ابزارها و تکنیکهای عملی را نیز ارائه دهند.
ابتکارات مبتنی بر جامعه و مشارکتها (مثلاً با سازمانهای مردمنهاد، سرآشپزهای محلی) میتواند دسترسی و تأثیر را افزایش دهد.
ب. مداخلات سیاستی و سیستمی در زمینه ایران
۱. همسویی با اهداف ملی و تعهدات بینالمللی:
مشارکت ایران در تلاشهایی مانند هدف ۱۲.۳ توسعه پایدار باید با اهداف ملی روشن و چارچوبهای نظارتی برای کاهش پسماند غذا تقویت شود.
قوانین موجود ایران در مورد مدیریت پسماند (مانند “قانون مدیریت پسماندها” ) باید با تمرکز ویژه بر پسماند غذا بررسی و اجرا شوند و اصول کاهش پسماند در مبدأ و ترویج بازیافت آسانتر را در بر گیرند.
“سند ملی دانشبنیان امنیت غذایی” بر ترویج فرهنگ غذایی مطلوب و پرهیز از اسراف غذا، همسو با ارزشهای ایرانی-اسلامی تأکید دارد. این یک چارچوب سیاستی سطح بالا را فراهم میکند.
۲. بهبود زیرساختها و شیوههای مدیریت پسماند:
رسیدگی به چالشهای مدیریت پسماند شهری، مانند بهبود تأسیسات جمعآوری، تفکیک و بازیافت ، بسیار مهم است. شهرداریها نقش کلیدی دارند.
سرمایهگذاری در زیرساختهایی مانند مدیریت زنجیره سرد میتواند فساد را در طول زنجیره تأمین کاهش دهد.
ترویج کمپوستسازی پسماندهای آلی در سطح خانگی و شهری.
۳. استانداردسازی برچسبگذاری تاریخ انقضا و اطلاعات بستهبندی:
با استفاده از بهترین شیوههای بینالمللی (مانند توصیه FSIS برای “بهترین تاریخ مصرف تا” )، ایران میتواند در جهت برچسبگذاری تاریخ انقضای واضحتر و سازگارتر بر روی محصولات غذایی تلاش کند.
گنجاندن دستورالعملهای نگهداری مستقیماً روی بستهبندی مواد غذایی، همانطور که از پیامدهای مطالعه تهران استنباط میشود، میتواند به طور غیرمستقیم به مصرفکنندگان آموزش دهد.
۴. رسیدگی به پسماند غذا در خردهفروشی و خدمات غذایی:
خردهفروشان و رستورانها به دلیل تولید بیش از حد، استانداردهای زیباییشناختی سختگیرانه و مدیریت ضعیف موجودی، به طور قابلتوجهی در پسماند غذا نقش دارند.
سیاستها میتوانند برنامههای اهدای غذا، قیمتگذاری پویا برای مواد غذایی نزدیک به تاریخ انقضا و آموزش کارکنان خدمات غذایی در مورد کاهش پسماند را تشویق یا الزامی کنند. ابتکاراتی مانند “تهران، شهری بدون گرسنه” (بانک غذا ) که غذای مازاد را از مؤسسات جمعآوری میکنند، باید حمایت و گسترش یابند.
ج. بهرهگیری از نوآوری و همکاری
۱. راهحلهای فناورانه:
بررسی و اتخاذ نوآوریهایی مانند برنامههای قیمتگذاری پویا، هوش مصنوعی برای مدیریت موجودی و راهحلهای بستهبندی بهبودیافته میتواند به کاهش پسماند کمک کند.
حمایت از فناوریهایی که پسماند را به محصولات با ارزش تبدیل میکنند (مانند خشککنهای خورشیدی برای محصولات فاسد شده ؛ کمپوستسازی ).
۲. مشارکتهای عمومی-خصوصی و همکاریهای بینالمللی:
تشویق همکاری بین دولت، بخش خصوصی، دانشگاهها (مانند دانشگاه شهید بهشتی) و سازمانهای مردمنهاد.
یادگیری از و همکاری با سازمانهای بینالمللی مانند فائو، که در پروژههای کاهش اتلاف غذا در ایران، با تمرکز بر تقویت زنجیرههای ارزش و ظرفیتسازی، مشارکت داشته است. فائو بر ادغام استراتژیهای کاهش در سیاستهای ملی و تقویت رویکرد منسجم تأکید دارد.
اهمیت حمایت سیاستی برای اثربخشی آموزشی قابل توجه است. مطالعه تهران به شدت بر آموزش تأکید دارد. با این حال، اثربخشی آموزش میتواند به طور قابل توجهی توسط محیط سیاستی تقویت یا تضعیف شود. به عنوان مثال، آموزش مصرفکنندگان در مورد برچسبهای تاریخ انقضا در صورتی بسیار مؤثرتر خواهد بود که خود برچسبهای تاریخ انقضا استاندارد و واضح باشند (یک مسئله سیاستی). به طور مشابه، آموزش مهارتهای نگهداری در صورتی تأثیرگذارتر است که خانوارها به یخچالهای قابل اعتماد دسترسی داشته باشند (یک مسئله زیرساختی/سیاست اقتصادی). بنابراین، استراتژیهای آموزشی باید همزمان با سیاستهای حمایتی توسعه یابند.
پتانسیل بکر پیامرسانی متناسب با فرهنگ در ایران نیز وجود دارد. “سند ملی دانشبنیان امنیت غذایی” به صراحت به پرهیز از اسراف غذا همسو با “ارزشهای ایرانی-اسلامی” اشاره میکند. رویدادهای فرهنگی مانند نوروز و رمضان نیز با پسماند مرتبط هستند. این نشاندهنده یک فرصت قدرتمند برای چارچوببندی پیامهای کاهش پسماند غذا نه تنها از نظر زیستمحیطی یا اقتصادی، بلکه از نظر ارزشهای فرهنگی و مذهبی است که به طور بالقوه طنین و پذیرش را، بهویژه در میان گروههای سنی بالاتر یا کسانی که کمتر تحت تأثیر استدلالهای صرفاً زیستمحیطی قرار میگیرند، افزایش میدهد.
نیاز به یک رویکرد مرحلهای و اولویتبندیشده برای آموزش جوانان نیز مشهود است. مطالعه تهران جوانان را به عنوان یک هدف کلیدی برجسته میکند. با توجه به منابع محدود، تلاشهای آموزشی برای جوانان شاید باید ابتدا رفتارهای تأثیرگذارتر و آسانتر برای اتخاذ را در اولویت قرار دهند – مانند نگهداری اولیه و سواد برچسب تاریخ انقضا – قبل از پرداختن به مفاهیم پیچیدهتر نظارت گستردهتر زیستمحیطی. این با یافته مطالعه تهران مبنی بر اینکه دانش نگهداری حیاتیترین است، همسو است. منبع استراتژیهای آموزشی متناسب با سن را ارائه میدهد که میتوان آنها را تطبیق داد.
نگهداری و جابجایی غذا آموزش گسترده در مورد تکنیکهای صحیح نگهداری در یخچال و فریزر (سازماندهی، دما، جداسازی مواد غذایی)، استفاده از ظروف مناسب، برچسبگذاری و تاریخگذاری، و قانون دو ساعته. پرسش کاربر، وزارت آموزش و پرورش، شهرداریها، رسانهها، تولیدکنندگان مواد غذایی (اطلاعات روی بستهبندی)، سازمانهای مردمنهاد
درک برچسبهای تاریخ انقضا کمپینهای آموزشی برای روشن کردن تفاوت بین تاریخهای “کیفیت” و “ایمنی”؛ ترویج استفاده از حس بینایی و بویایی برای ارزیابی مواد غذایی (به جز شیر خشک نوزاد). پرسش کاربر، سازمان ملی استاندارد، وزارت بهداشت، تولیدکنندگان مواد غذایی، رسانهها، سازمانهای حمایت از مصرفکننده
برنامهریزی وعدههای غذایی و خرید ترویج تهیه لیست خرید قبل از مراجعه به فروشگاه، بررسی موجودی در خانه، خرید به اندازه نیاز، اجتناب از خریدهای هیجانی و عمدهفروشی بیبرنامه مواد فاسدشدنی. پرسش کاربر، رسانهها، سازمانهای مردمنهاد، مدارس (آموزش مهارتهای زندگی)
آگاهی زیستمحیطی و اقتصادی برجسته کردن پیامدهای زیستمحیطی (اتلاف منابع، انتشار گازهای گلخانهای) و اقتصادی (هزینه برای خانوار و کشور) پسماند غذا. پرسش کاربر، وزارت آموزش و پرورش، رسانهها، سازمانهای محیط زیستی، سازمانهای مردمنهاد
هدفگذاری جوانان توسعه برنامههای آموزشی جذاب و متناسب با سن در مدارس و از طریق کانالهای رسانهای مورد علاقه جوانان، با تمرکز بر مهارتهای عملی و ایجاد نگرش مسئولانه. پرسش کاربر، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمانهای جوانان، رسانهها
نتیجهگیری: ترسیم مسیری به سوی کاهش پسماند غذا و افزایش امنیت غذایی در ایران
این بخش استدلالهای اصلی را خلاصه میکند، اهمیت یافتههای مطالعه تهران را مجدداً تأکید میکند و دیدگاهی آیندهنگر در مورد مقابله با پسماند غذا در ایران از طریق یک رویکرد یکپارچه و چندجانبه ارائه میدهد. تأکید خواهد شد که کاهش پسماند غذا صرفاً یک هدف زیستمحیطی نیست، بلکه مسیری حیاتی برای افزایش امنیت غذایی، کارایی اقتصادی و پایداری منابع در کشور است.
مقیاس مشکل پسماند غذا در سطح جهانی و در ایران قابل توجه است و نیازمند اقدامات فوری است. عوامل تعیینکننده رفتاری کلیدی که توسط محمودی و همکاران در تهران شناسایی شدهاند (نگهداری، نگرش زیستمحیطی، برچسبهای تاریخ انقضا، عادات خرید) و تأیید آنها توسط تحقیقات گستردهتر، مبنای محکمی برای مداخلات هدفمند فراهم میکند. یک رویکرد دوگانه شامل توانمندسازی مصرفکنندگان از طریق آموزش هدفمند (بهویژه جوانان) و اجرای سیاستهای حمایتی و تغییرات سیستمی (زیرساخت مدیریت پسماند، استانداردهای برچسبگذاری، شیوههای خردهفروشی/خدمات غذایی) ضروری به نظر میرسد.
انطباق فرهنگی در پیامرسانی و مداخلات، با بهرهگیری از ارزشهای ایرانی-اسلامی و در نظر گرفتن مناسبتهای فرهنگی، میتواند اثربخشی را افزایش دهد. علاوه بر این، پتانسیل نوآوری و همکاری (از جمله با نهادهای بینالمللی مانند فائو) برای تسریع پیشرفت نباید نادیده گرفته شود.
مطالعه محمودی و همکاران نه به عنوان یک نقطه پایان، بلکه به عنوان یک نقطه شروع ارزشمند برای سیاستگذاری محلی و مبتنی بر داده در ایران عمل میکند. یافتههای آن یک مورد قوی برای مداخلات خاص در تهران ارائه میدهد. پیامد گستردهتر، نیاز به تحقیقات محلی بیشتر در سایر شهرهای ایران برای تنظیم مؤثر استراتژیها، و فاصله گرفتن از برنامههای ملی یکسان برای همه است.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید